شعر مادر

((مادرم))

می وزد باد

پیچ پیچ ساقه یاس

میرود بر کوچه نازک اندام -گلهای سفید 

با خود می برد /در خود می پیچدبرگهای خشک را زرد-نارنجی-طلایی -کبود

گاهی همه رنگی باهم کوچه در کوچه

پیچ در پیچ گنبد نیلی

آبشار گل ودر گیری ریسمان وساقه ی منشوری یاس

می رود-می روم در انتهای کوچه تقدیر

باد می وزدمی ریزد شکوفه های سفید یاس

چون عروس 

میروم همراه باد

زودتر از من می رسد باد

میکوبد به کوبه

چهره ی بی صورت باد

بسیار پر نوازش چودست مادری

استاده قامت سبز سرو ناز

میبینم اورا   در چوبی

که ای کاشکی گشوده شود

باد می چرخد با برگهای میکوید

تاکه زمزمه کرد نام اورا

من به  آنسو او به هر طرف

من بدان کوی اوبدان برزن

قصه جدایی بس طولانی ست   بی پایان است

مادرم رفت در انتهای کوچه دلتنگی

دلتنگی در رویایم باشد

گلهای زرد با حریری نرم

می پیچد با برگهای خشک در باد

گلهای چادرش پیچیده در باد

باددر رویای دریا 

با پیچشی نرم در فضا

ساقه ی نیلوفری یاس

رویای باد در بردریا بودن مادر م در برابر دیدگانم

رفت رفت تند تر از باد.